(به گزينش حاجآقا اسماعيل داستاني بِنيسي)
نسبت حضرت اميرالمؤمنين ـ سلام الله تعالي عليه. ـ و قرآن کريم
به دلم چون زنى آتش، بکن انديشه از آن
که گر اين خانه بسوزد، تو ميانش باشى
چشمپوشى کن از آن يار که اَندَر نظرش
دگرانند و تو دائم نگرانش باشى
هر که در مَزرَع دل، دانهي مِهر تو فشانْد
تو در آخِر، شَرَر خرمن جانش باشى…
آن که لب جرأت بوسيدن پايش نکند
گو چهسان طالب کامى ز دهانش باشى؟
فيض روح دَم عيسي بوَد اَندَر لب آن
که تو در هر نفسي وِرد زبانش باشي…
اي کلاماللَّه ناطق! تو نباشي قرآن
بلکه قرآن، همه، جسم است و تو جانش باشي
رتبهي تو است ز قرآن به مراتبْ افزون
کاو بوَد گفتهي يزدان، تو زبانش باشي!
حور روبَد به مژهْ خاک درت «رضوانى»!
اگر اَندَر صف جاروبکشانش باشى
از: سيّد محمّد فصيحامان (رضواني).
منبع: در محفل روحانيان، ص 60 و 61.
کانال بِنيسيها (عالم عارف: حضرت استاد بنيسي؛ و فرزندشان: حاجآقا بنيسي) در پيامرسانهاي ايتا، اينستاگرام، روبيکا و سروش: @benisiha_ir.
درباره این سایت