نکات خواندني دربارهي مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستاني بِنيسي ـ رضوان الله تعالي عليه. ـ :
خاطره
(به قلم فرزندشان، حاجآقا اسماعيل داستاني بنيسي)
روزي آقاي حسن تقيپور به خانهي ايشان آمد و ماشيني نو را که چند دقيقهي پيش از آمدنش خريده و آورده بود، به ايشان هديّه داد!
ايشان شوخي کردند و فرمودند: «هديّه را کادوپيچ ميکنند؛ پس کادوي اين ماشين کو؟!»
سرانجام، آن ماشين را با اصرار او قبول کردند؛ امّا پس از سه روز، به او زنگ زدند و فرمودند: «بياييد و ماشين را بِبَريد؛ چون آزادي را از من ميگيرد!»
آري؛ ايشان آنقدر وارسته از دنيا و زاهد بودند که هديّهاي به آن گراني را فقط به زور اصرار پذيرفتند و پس از مدّت کوتاهي هم پس دادند!
به تعبير «حافظ»:
غلام همّت آنم که زير چرخ کبود / زِ هر چه رنگ تعلّق پذيرد، آزاد است
مشاهدهي «خاطرات و نکاتي خواندني دربارهي حضرت استاد بِنيسي»، از راه لينک زير در وبگاه بِنيسيها: .
کانال بِنيسيها (عالم عارف: حضرت استاد بنيسي؛ و فرزندشان: حاجآقا بنيسي) در پيامرسانهاي ايتا، اينستاگرام، روبيکا و سروش: @benisiha_ir.
درباره این سایت