ترس وصال!


مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستاني بنيسي ـ رضوان الله تعالي عليه. ـ در کتاب «هميان بِنيسي يا تاريخ گوياي گذشته» نوشته‌اند:




دانشمندى گفته است که من ساکن شهر مکّه‌ي مکرّمه بودم و هر روز به زيارت خانه‌ي خدا، کعبه‌ي مقدّسه، مي‌رفتم.


     روزى جواني را ديدم که انگار بدنش آب شده بود. کَنار ديوار کعبه آمد و سر در گريبان، هاي‌هاى گريه کرد. فهميدم که از عاشقان خدا است.


     از او پرسيدم: «آيا عاشقى؟» پاسخ داد: «آرى.»


     پرسيدم: «آيا يارت به تو نزديک است؟» گفت: «در همه‌‌ي عمرم خاک کاشانه‌ي او بوده‌ام.»


     پرسيدم: «او را عادل مي دانى يا جفاپيشه؟» پاسخ داد: «مظهر عدل است و منبع احسان.»


     پرسيدم: «پس چرا اين‌چنين آشفته‌اى و لاغر و زرد شده‌‌اى؟» با لرزش دل و تن گفت: «اى بي‌خبر! مى‌ترسم که پس از وصال، دچار فِراق شَوم.»


     سپس سخت گريست و من هم بر اثر گريه‌‌ي او گريستم.


هست در قربْ همهْ بيم زَوال / نيست در بُعد جز امّيد وصال




مشاهده‌ي داستان‌هاي ديگر اين کتاب، از راه لينک زير در وبگاه بِنيسي‌ها: http://benisiha.ir/2018/04/153/ .


کانال بِنيسي‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنيسي؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنيسي) در پيام‌رسان‌هاي ايتا، اينستاگرام، روبيکا و سروش: @benisiha_ir.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه مریم Kayla علی اخباری Jose پرورش قرقاول Mohamed Clarence طراحی داخلی در اردبیل دیزان خانه معماری لوکس رادیوکودک