زندگينامه ي مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستاني بِنيسي ـ رضوان الله تعالي عليه. ـ به قلم ايشان، قسمت 16:
در اين هنگام، پدرم وضوگرفته وارد اتاق شد. گويا بعضى از حرفهاى من و ماردم را شنيده بود. رو به من كرد و گفت: «چيه شيرخدا!؟ چرا از خواب بيدار شدى؟ هنوز نصفشب است.» مادرم گفت: «شيرخدا ميخواهد با تو نماز شب بخواند و به درگاه خدا دعا كند تا من خوب بشوم.» پدرم گفت: «كار خوبى ميكند. بگذار دعا كند؛ دعاى طفل معصوم قبول ميشود؛ چون آنها، مثل ما كه گناه نكردهاند. دلشان پاک است. امامان ما هم وقتى ناراحتى و گرفتارى برايشان پيشامد ميكرد، بچههايشان را دوْر خود جمع كرده و دستهجمعى به درگاه خدا دعا ميكردند و برطرفشدن ناراحتى و گرفتاريشان را از درگاه خداى بزرگ ميخواستند.»
مادرم با تعجّب از پدرم پرسيد: «مگر براى امامها هم ناراحتى و گرفتارى پيش ميآمد؟!» پدرم گفت: «آرى؛ آرى. اين دنيا جاى سختى و گرفتارى است؛ مخصوصا هر كه در پيشگاه خدا عزيز باشد، بيش از ديگران به ناراحتيها و گرفتاريها مبتلا ميشود. مگر نشنيدهاى كه گويند: "اَلبَلاءُ لِلْوِلاء؛ بلا و گرفتارى براى دوستان خدا است." يا اين كه ميگويند: "هر كه در آن بَزم، مقرّبتر است / جام بلا بيشترش مىدهند"؟ اين حرفها را بيخود و بىجهت نگفتهاند. اصلاً در عالم، مِحنت و محبّت، خوش و ناراحتى، كنار هم قرار گرفتهاند. خوش به حال كسى كه بر بلاها صبر كند تا خدا برايش اجر و پاداش بدهد! آرى؛ خديجه! اينها، همه، آزمايش و امتحان خدايىاند. بايد صبر كرد تا از خدا اجر گرفت.»
درست است كه من آن موقع، معنى و مفهوم اين حرفها را نمىدانستم، ولى از حرفهاى پدرم اين را فهميدم كه هر كارى دست خدا است. خدا براى آزمايش بندگان خود، بعضىها را به بلاها و گرفتاريها و مريضىها گرفتار مىكند و اگر آنها صبر و تحمّل كردند، برايشان جزاى خوب و پاداش نيک خواهد داد.
منبع: شيرخداي آذربايجان، ص 28 و 29.
مشاهدهي مطالب ديگر اين کتاب، از راه لينک زير در وبگاه بِنيسيها: http://benisiha.ir/2019/04/176/ .
کانال بِنيسيها (عالم عارف: حضرت استاد بنيسي؛ و فرزندشان: حاجآقا بنيسي) در پيامرسانهاي ايتا، اينستاگرام، روبيکا و سروش: @benisiha_ir.
درباره این سایت